دانشجوی سیاسی از دیگاه دیدبان انقلاب
رهبر انقلاب در دوران ریاست جمهوری آقای رفسنجانی در دیدار با جمعی از دانشجویان فرمودند: « بنده دلم میخواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّی دانشآموزان مدارس روی این ریزترین پدیدههای سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کردهاند و میکنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمیفهمند، جریانهای سیاسی دنیا را نمیفهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشوری میتواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند!؟ بله؛ اگر حکومت استبدادی باشد، میشود. حکومتهای مستبد دنیا، صرفهشان به این است که مردم سیاسی نباشند؛ مردم درک و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حکومتی که میخواهد به دست مردم کارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را میخواهد با قدرت بیپایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام میداند، مگر مردمش – بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش – میتوانند غیر سیاسی باشند!؟ مگر میشود!؟ عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش میتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند. »
لزوم فعالیت سیاسی دانشجویان
با تاکیدات مقام معظم رهبری لزوم کار و فعالیت سیاسی دانشجویان در نظام جمهوری اسلامی تثبیت شد، اما هدف این فعالیت، میزان و سطح آن محل بحث جدی است. «در مرحلهی کنونی، آنچه میباید پس از تحصیل علم، در صدر فعالیتهای دانشجوئی قرار گیرد، ارتقاء فکری دانشجویان در زمینهی فرهنگ و سیاست است.»
البته فعالیت سیاسی در کنار رشد و ارتقای علمی تعریف می شود. « این عنصری که در این کارگاه عظیم با همت و تلاش خود و با هدایت و کمک استادان، ارزش افزوده و فوقالعادهای پیدا میکند، دانشجوست. و یقیناً با این نگاه، دانشگاه مهمترین زیرساخت پیشرفت و توسعهی کشور است؛ یعنی هیچ یک از زیرساختهای گوناگون کشور اهمیت و نقش دانشگاه را ندارد؛ چون دانشگاه نیروی انسانی را تربیت میکند که مهمترین سرمایهی کشور نیروی انسانی است. از دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد: اول، جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگراییها و آرمانخواهیها و هدفگذاریهای سیاسی و اجتماعی. کمتر محیطی را – شاید محیط دیگری را نشود پیدا کرد – میتوان پیدا کرد که مثل دانشگاه این دو جریان در آن به طور موازی همواره جوشش داشته باشد؛ هم جریان علم و تحقیق که مایهی حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمی به دنبال خود عزت اقتصادی، عزت سیاسی، عزت بینالمللی را میآورد، در دانشگاههاست، و هم آن مسئلهی آرمانگرایی که بهظاهر به مسئلهی علم ارتباطی هم ندارد، اما در همه جای دنیا انتظار از دانشگاهها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینهی ترسیم آرمانها و گرایش به تحصیل این آرمانها و رسیدن به این آرمانها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط میشود بخصوص به دانشجو؛ جوانىِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگیهای روحی دانشجو، که این اقتضا را به دانشگاه میدهد. این، انتظار از دانشگاه است. البته در بعضی از جاها این انتظار برآورده میشود، در بعضی جاها هم برآورده نمیشود.»
هدف اصلی از فعالیت سیاسی
هدف اصلی از فعالیت سیاسی دانشجویان ارتقای سطح تحلیل و بینش سیاسی آنها، پیدا کردن مهارت های لازم برای اداره کشور و قبول مسئولیت حساس در آینده می باشد. «حرکت سیاسی دانشجویان و کار سیاسی در دانشگاهها چیز مثبتی است. من سالها پیش در همین حسینیه یک جملهای گفتم که آن وقت بعضی از مسئولان هم گلهمند شدند. آن جمله راجع به تحرک سیاسی دانشجویان در دانشگاهها بود؛ این لازم است؛ نه فقط برای اینکه دانشجو تخلیه بشود. بعضی خیال میکنند که تحرک سیاسی دانشجویان در دانشگاهها، فقط فایدهاش این است که این جوان یک خُرده تخلیه بشود؛ نه، این جوان را ما برای فردای ادارهی کشور لازم داریم. این باید سیاست را بفهمد؛ مغزش در زمینهی سیاست، مغز پخته و کارآمدی باشد؛ و اِلّا فریبش میدهند و زمینش میزنند. خوب، این لازم است؛ منتها آنچه که لازم است، قدرت تحلیل و فهم سیاسی است.»
«پناه بر خدا از آن روزی که کسانی مسؤولیتهایی را در کشور به عهده بگیرند، در حالی که فهم سیاسی ندارند و قادر به تشخیص امواج سیاسی دنیا نیستند! این کار چه موقع باید انجام گیرد؟ در طول زندگی؛ بخصوص در دورهی جوانی. محیط دانشجویی هم محیط خیلی خوبی است؛ محیط گرم و پُرشوری است؛ از این موقعیت باید استفاده شود. گمانم در آن دیدار قبلی این نکته را به شما عرض کردم – اگر هم نگفتم، الان میگویم – که شما باید کمک کنید که به وسیلهی نشریات شما، دانشجویان قدرت تحلیل پیدا کنند؛ یعنی مسائل سیاسی را بفهمند و اصلاً متوجّه شوند که این موج سیاسی چیست؛ این کسی که الان این اقدام را میکند، این حرف را میزند، این حرکت را میکند، برای چیست؛ یعنی قدرت تحلیل سیاسی پیدا کنند؛ پشت این پردهی ظاهر را مشاهده نمایند.»
پیامدهای نداشتن تحلیل سیاسی
دانشجویی که اصلاً نفهمد در دنیا چه میگذرد، این دانشجو، دانشجوی زمان خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست. دانشجو باید احساس سیاسی داشته باشد، درک سیاسی داشته باشد، تحلیل سیاسی داشته باشد. بنده در قضایای تاریخ اسلام این مطلب را مکرّراً گفتهام که، چیزی که امام حسن مجتبی علیهالسّلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه خوارج را بهوجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسّلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود واِلّا همه مردم که بیدین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یک شایعه دشمن میانداخت؛ فوراً این شایعه همه جا پخش میشد و همه آن را قبول میکردند! چرا باید اینطور باشد!؟ اگر ملت، هوشیاری لازم را داشته باشد، شایعه دشمن مثل برف و یخی زیر آفتاب است. چه کسی باید این کار را بکند؟ شما جوانان باید بکنید. بنده با شما جوانان عزیزمان، حجّت خدا را تمام میکنم. من به شما عرض کردم و گفتم.
تعیین مصداق در انتخابات نباید باعث انشقاق شود
همانطور که پیش تر ذکر شد، هدف از فعالیت سیاسی دانشجویان ارتقای سطح فکری و اندیشه ای افراد می باشد. اما ورود مصداقی به انتخابات ملزوماتی دارد که رهبر انقلاب آنها را به دانشجویان تذکر می دهد:
«من که گفتم دانشجویان سیاسی باشند، معنایش این است که یک نفر وقتی در جامعهای زندگی میکند، مسائلی در این جامعه وجود دارد که به سرنوشت جامعه مربوط است؛ این دخترها، این پسرها، این دانشجویان خودشان را از آنها برکنار ندانند.
فرض بفرمایید مسألهی انتخاب رئیس جمهور مطرح است. نمیشود که ما بگوییم حادثهی به این مهمّی در کشوری انجام بگیرد و جوانان بگویند «مردم انتخاب میکنند، به ما چه»! و هیچ نظری نداشته باشند. یا فرض بفرمایید مسائل جاری ایران با قدرتهای استکباری مطرح میشود – مثلاً مسألهی ایران و آمریکا – جوانان نسبت به این قضیه، بیتفاوت شوند! حالا استکباری وجود دارد؟ علیه انقلاب تلاشی دارد؟ ندارد؟ این تلاش از چه راههایی است؟ قصدشان چیست؟ اصلاً نسبت به این قضیه، هیچ اهتمامی نداشته باشند! من این را برای جامعهی خودمان – بخصوص برای دانشگاه – خطر میدانم که به این چیزها نیندیشند. منظور من از کار سیاسی، این است.»
یا در جای دیگر می فرمایند: « نگذاريد سلايق مختلف بين شما اختلاف ايجاد كند. حالا مثلاً نامزد رئيس جمهور آينده كي باشه، كي نباشه، در اين چيزها هم خيلي عجله نبايد كرد. در اين چيزها بايستي با دقت و با حوصله كار كرد. بالاخره انتخاباتي كه در پيش داريم انتخابات مهمي است. مثل همه انتخاباتها. ولي خوب حالا چون دشمن يک مقداري بيشتر از بعضي اوقات ديگر جنجال ميكند، این انتخابات باید یک انتخابات خوب و پرشوری باشد. در درجه اول این است که صندوقها پر بشود از آرای مردم و بعد هم ان شاء الله یک انسان صالح سر کار بیاید. آدمی باشد که بتواند، بخواهد، همت داشته باشد، توان كار داشته باشد، نشاط كار داشته باشد، بتواند بيايد وارد كار شود، امكانات زيادي اين كشور دارد. ان شاءالله از اين امكانات استفاده كند، براي سازندگي كشور از جوانها هم استفاده كند. نگذاريد اين چيزها بين شما اختلاف ايجاد كند. ان شاءالله از خداي متعال كمک بخواهيد. خداي متعال هم به شما كمک خواهد كرد»
تعریف سیاسی کاری، به مثابه یک کار مذموم
« سیاسیکاری که چیزِ بدی است، معنایش این است آن کسی که دربارهی مسائل سیاسی فکر میکند، هدفش دنبال کردن و کشف و بیان حقیقت نباشد؛ اهداف دیگری را دنبال کند! این را سیاسیکاری میگویند. مثل بعضی از کارهایی که ما میبینیم چه در محیط دانشجویی و چه در غیر محیط دانشجویی انجام میگیرد. گاهی هدف، فقط این است که یک نفر این حرف را بزند و از قول او پخش شود، یا یک نفر مطرح گردد، یا یک نفر مورد تهاجم قرار گیرد، یا گاهی طرف – حریف – از میدان بیرون رود. هدف که اینها شد، انسان را به سمت کارِ ناسالم سیاسی میکشاند که ما تعبیر به سیاسیکاری میکنیم. همچنان که انسان در همهی مقولههای زندگی میتواند بین کار سالم و ناسالم، با تأمّل و ملاحظه، مرز روشنی را پیدا کند – لااقل در کارهای شخص خودش میتواند آن را پیدا کند – در این قضیه هم میشود مرزی پیدا کرد.»
در نتیجه ورود مصداقی در انتخابات لزوما به معنای سیاسی کاری نیست و اگر با هدف بیان حق و تقویت آرمان های انقلاب باشد، امری پسندیده است. اما اگر این مسئله با اهداف دنیوی و منفعت شخصی دنبال شود، آفات زیادی را برای فضاهای دانشجویی در پی خواهد داشت.