تفاوت سیاست زدگی و سیاست گری

مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف با دانشجویان و اساتید بر حرکت به سمت سیاستگری و پرهیز از سیاست زدگی تاکید داشته اند و محیط دانشگاه را محیط فهم، تحلیل و آگاهی سیاسی دانسته اند.

مقام معظم رهبری در دیدار های متعددی که با دانشجویان، اساتید و دانشگاهیان داشتند همیشه بر رفع آفت هایی که فضای علم و دانش را در دانشگاه ها تهدید کرده است، تاکید داشتند.

یکی از این آفت های مورد توجه مقام معظم رهبری، سیاست زدگی و سیاست بازی است. ایشان همیشه دانشجویان و دانشگاهیان را به دوری از چنین فضایی و رفتن به سمت فضای سیاستگری تشویق کرده اند و محیط دانشگاه ها را محیط فهم ، تحلیل و آگاهی سیاسی دانستند.

در زیر گزیده ای از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان را در خصوص آفت سیاست زدگی و سیاست بازی می خوانید:

محیط علمی کشور را از حاشیه‌سازی‌ها برکنار نگه دارید

دیدار اساتید دانشگاه‌ها ۱۳ تیر ۱۳۹۴:

«محیط علمی کشور را از حاشیه‌سازی‌ها برکنار نگه دارید. اشتباه نشود؛ من نمی گویم در دانشگاه‌ها سیاست نباشد -شاید خیلی‌ها یادشان است که من سالها پیش در همین جلسه‌ ماه رمضان در حضور اساتید، تعبیر تندی کردم نسبت به آن کسانی که می خواستند دست‌ و پای سیاست را از دانشگاه‌ها و میان دانشجوها جمع کنند که مایه‌ گله‌ خیلی‌ها شد، نه، بنده معتقدم محیط دانشگاه، محیط فهم سیاسی، تحلیل سیاسی، دانش سیاسی، آگاهی سیاسی است؛ این را من مانع نیستم؛ نه، [بلکه میگویم‌] سیاست‌بازی نشود، سیاسی‌کاری نشود، حاشیه‌سازی نشود. این حاشیه‌سازی‌ها به کار اصلی که عبارت است از کار علم و پیشرفت علم با همه‌ خصوصیّاتی که این مسئله دارد، لطمه می زند.»

دانشگاه دور از سیاست از شور و نشاط خالی است

دیدار با وزیر علوم و اساتید دانشگاه تهران‌ ۱۳ بهمن ۱۳۸۸:

«یک مسئله‌ مهم دیگر هم مسئله‌ سیاسی در دانشگاه‌هاست. می دانید من از سابق عقیده‌ام بر این بوده است که در دانشگاه باید روح سیاسی زنده باشد؛ این یک نشاطی به جوان می دهد. ما جوان بانشاط لازم داریم. دانشگاهی که از سیاست دور باشد و بکلی از سیاست برکنار باشد، این دانشگاه خالی از شور و نشاط خواهد بود؛ بعلاوه که محلی خواهد شد برای رشد میکروبهای خطرناک فکری و رفتاری. بنابراین خوب است و باید در دانشگاه سیاست باشد؛ منتها معنای سیاسی شدن دانشگاه یا حضور سیاست در دانشگاه را نباید اشتباه کرد.

معنایش این نیست که دانشگاه بشود یک جائی برای اینکه جریانهای سیاسی، گروههای سیاسی، عناصر سیاسی برای اغراض سیاسی بیایند از این استفاده کنند؛ این نباید باشد؛ این را باید مانع شد. یعنی این دیگر یک چیزی است که باید مدیریت کرد، باید شماها اعمال قدرت کنید؛ نگذارید اینطور بشود. اگر این بشود، دانشجو از دستتان رفته و یک سوءاستفاده‌کنی می‌آید کار خود را دنبال می کند. مثالها و تشبیه‌های زیادی می شود برای این موضوع کرد؛ دیگر آدم نمی خواهد آن را بیشتر توضیح دهد. مثلاً بیایند بچه‌ جوان انسان را وسیله‌ای قرار بدهند برای دزدی از خانه، ما هم بنشینیم همین‌طور تماشا کنیم؛ این که نمی شود، این هم برنامه‌ریزی می خواهد؛ بخصوص در دانشگاه تهران. دانشگاه تهران همچنان که از لحاظ سابقه و قدمت و وزانت و افتخارات در مجموعه‌ دانشگاهی کشور در قله قرار دارد، در این زمینه‌ها هم همین جور است. البته آن وقتها چندان دانشگاهی نبود، تعداد دانشگاه‌های کشور خیلی محدود بود؛ خبری هم نبود توی دانشگاه‌ها. بعضی از دانشکده‌های دانشگاه تهران بالخصوص محل حساسی بودند برای ابراز تمایلات سیاسی و کارهای سیاسی؛ تا امروز هم همین جور است. بنابراین مراقب باشید که این فضا وسیله‌ای نشود برای سوءاستفاده‌ی دیگران، سوءاستفاده‌ دشمنان.»

وظیفه تشکل های دانشجویی سیاستگری است

دیدار با دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی ۲۵ مهر ۱۳۸۵:

«سیاست در دانشگاه ها – که بنده همیشه روی آن تأکید کرده‌ام – به این معناست. ما دو کار سیاسی داریم: سیاست‌زدگی و سیاست‌بازی؛ این یکجور کار است. این را من به هیچ‌وجه تأیید نمی کنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. یکی هم سیاستگری است؛ یعنی حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسی پیدا کردن؛ که یکی از وظایف تشکلهای دانشجویی این است. من تأکید می کنم، تشکلهای دانشجویی – که عمده نمایندگان آنها، در اینجا تشریف دارید – نوع برنامه‌ریزی و کار را به کیفیتی قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند؛ هر حرفی را به آسانی نپذیرد و هر احتمالی را به‌آسانی در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسی، خیلی مهم است. ما غالباً چوب این را خورده‌ایم؛ نه ما، بلکه ملتهای دیگر هم بر اثر خطاها و خبطهایی در فهم سیاسیشان، گاهی مشکلات بزرگی را از سر گذرانده‌اند. این، یک مسئله‌ مهم است.»

اینکه اساتید کارهایشان بر محور یک انگیزه‌ سیاسی باشد، بسیار بد است

دیدار با جمعی از روسای دانشگاه‌ها ۱۷ دی ۱۳۸۳:

استاد باید از جریانات جهان آگاه باشند. استاد ما در محیط کلاس، به‌خاطر اثرگذاری اش باید این چیزها را بداند، استاد باید سیاست‌زده نباشد؛ نه این‌که سیاست نفهمد. فقره‌ قبلی که عرض کردیم، لازمه‌اش دانستن سیاست است؛ اما سیاست دانستن و سیاسی بودن، غیر از سیاست‌زده بودن و سیاسی کار بودن است. سیاسی کاری بد است. باید بفهمند چه‌کار دارند می کنند؛ اما این‌که مرتب همه‌ کارهایشان بر محور یک انگیزه‌ سیاسی باشد، بسیار بد است؛ بخصوص وقتی که انگیزه‌های سیاسی جنبه‌های جناحی و شخصی و حزبی پیدا می کند، که این دیگر بد اندر بد می شود!

البته این‌که ما باید دانشجوها را به سیاست بکشانیم، این «باید» را هم من قبول ندارم؛ اصلاً «باید» ندارد. جوان دانشجو احساساتی دارد، تحرکی دارد، خودش تمایلِ به این معنا دارد؛ لزومی ندارد ما «باید» داشته باشیم؛ منتها جوان دانشجو احساساتش در درجه‌ی اول متوجه عدالت‌خواهی است. آنچه بیش از همه چیز دانشجو را به خود متوجه میکند، عدالت‌خواهی است؛ این جهت را در او تقویت و تحکیم کنید.»

دانشگاه؛ جریانات سیاست باز را پس می زند

دیدار با جمعی از دانشجویان ۷ آذر ۱۳۸۱:

«دفاع از این نظام، وظیفه همه است؛ مخصوص کسی که عضو نظام هست و جزو تشکیلات دولتی یا غیره هست یا نیست، نمی باشد؛ همه باید دفاع کنیم. اگر کسی بر خلاف این عمل کرد، لازم نیست که کسی سند بیاورد که این مثلاً وابسته فلان دستگاه و سیستم جاسوسی دنیاست؛ لازم هم نیست رسماً وابسته باشد؛ اما همان حرف را می زند و همان کار را می کند. اگر پولی هم از آنها نمی گیرد، در واقع نوکر بی جیره و مواجب آنهاست. امروز «سیا»ی امریکا و «موسادِ» اسرائیل مهمترین هدفشان این است که منفذی در داخل نظام اسلامی ایجاد کنند تا بتوانند ضربه‌ای بزنند و از این استحکام و اقتداری که امروز این نظام در دنیا به عنوان سنگر دارد، بکاهند.

حالا یک نفر در داخل، همین را ولو با مشتِ گره کرده، ولو از سنگرِ دانشگاه، ولو از پشتِ یک تریبون رسمی فریاد کند؛ این‌که هنر نیست، این‌که افتخار ندارد. همراهی با قلدرترین قلدرهای عالم و ضد عدالت‌ترین دولت ها و مراکز قدرت چه افتخاری دارد؟! آن روزی که ما با نظام طاغوت می جنگیدیم، هر حرکت یک مبارز، افتخارآفرین بود؛ آن مبارزات افتخار داشت. امروز بعضی از قشرها با رژیمهای طاغوتی و وابسته و فاسد در دنیا می جنگند که آن افتخار دارد؛ اما مقابله کردن با نظامی که سرپا در مقابل مراکز قدرت استکبار ایستاده، افتخار برای کسی ندارد.

من البته معتقدم این جریانات، تحمیل به دانشگاه است؛ این جریانات مزاحم و معارض علم و آگاهی در دانشگاه هاست. دانشگاهها اینها را پس می زنند، همچنان که کیفیت رفتار اینها و سیاست‌بازیشان به گونه‌ای شده و کار را به جایی رسانده که خیلی از دانشجویان ما را حتی از سیاست زده کرده، به طوری که آنها به کار سیاسی بی علاقه شده‌اند. البته برخی از مسؤولان دانشگاهها هم بی تقصیر نیستند.»

دانشجویان بایستی سیاسی شوند

جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران‌ ۲۲ اردیبهشت  ۱۳۷۷:

«دانشجویان بایستی سیاسی شوند؛ و بعد هم علیه کسانی که دانشگاه را از سیاست دور کردند، تعبیر تندی کردم. یک سال بعد از آن، یا همان وقتها، در یک اجتماع دانشجویی گفتم که اشتباه نکنید؛ من که می گویم فعّالیت سیاسی، معنایش این نیست که فعالیت سیاسی حتماً باید علیه دولت، علیه مسئولان و علیه نظام باشد. بعضی از بدخواهان، فعالیت سیاسی را این‌گونه تعبیر می کنند. فکر می کنند فعّالیت سیاسی، یعنی سیاسی کاری! این، یک نوع سیاسی کاری و یک نوع تقلّب است که آدم تصوّر کند فعّالیت سیاسی در دانشگاه، فقط با بدگفتن و با فحّاشی کردن و با اهانت کردن به این و آن حاصل می شود؛ نه.

فعّالیت سیاسی، برای پیدا شدن قدرت تحلیل در دانشجو است. این دانشجو اگر قدرت تحلیل سیاسی نداشته باشد، فریب می خورد و فریب خوردن دانشجو، درد بزرگی است که تحمّلش خیلی سخت است. بالاخره اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسی بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایی پیدا نمی کنند. عقیده من، هنوز هم همین است.»